دل شکسته
دیگر به تو فکر نمیکنم..... گناه است...... چشم داشتن به مال غریبه ها...........!!!!!!!!!!!!!!!!
شبهای اینجا آنقدر دلگیر است که سوت قطارهای نیمه شب هر آدمی رو وسوسه می کنه که برود وهیچ وقت باز نگردد..................
خدایا!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! هیچ تنهایی رو اونقدر تنها نکن که به هر بی لیاقتی بگه عشقم......................
یه وقتهایی لازم نیست حرفی زده شه بین دو نفر!!!!!همین که دستت رو آروم بگیره... یه فشار کوچیک بده......این یعنی من هستم تا آخرش..........همین کافیه.....
دیر کردی!!!!!!!!! عقربه ها گیر کرده اند درگلویه من..........انگار که رد نمیشوند.......نه زمان!!!!!!!نه آب خوش!!!!!!!!!!!!!!!!!
خطش را خاموش کرد............ من ماندم و دوستت دارم هایی که تحویل داده نشد.
برگرد این اخرین بخیه ایست که به گلویم میزنم..............
گناه من چه بود که بازیچه دت این وآن بودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟که هرکه آمد برروی قلبم پا گذاشت ورفت و حتی پشت شرش را هم نگاه نکرد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! مانند شیشه شکستم آسان بود........ ولی دیگر به من دست نزن ........این بارزخمی ات خواهم کرد................... هنوز دلخوشم به خدانگهدارش اگر نمیخواست برگردد؟؟؟؟؟اصراری نبود که خدا مرا نگه دارد...
باختی در کار نیست برای تو...........!!!!!!!!!!!قلبم را ریسک میکنم یا می برم.............یا میمیرم...........
تعداد صفحات : 5
صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد